یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
وبسایت رسمی سلطان صدا09176234226شمارهٔ مدیر_خوانندهٔ هرمزگانی09176097371
تاريخ : یک شنبه 12 دی 1390
نويسنده : مرتضی میرزایی

 

09176234226،09307246745

انتشار؛میرزایی

یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد

 

یابد نشست و یک غزل تازه کار کرد

 

در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد

 

سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد

 

از ذهن من گذشت که با سنگ می شود

 

آیا چه کارها که در این روزگار کرد !

 

با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت

 

طغیان رودهای روان را مهار کرد

 

یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت

 

بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد

 

یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت

 

با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد

 

یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت

 

زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد

 

با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت

 

گنجشک های مفت زیادی شکار کرد

 

یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد

 

جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد

 

یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را

 

در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد

 

ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ

 

اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :

 

تنها به یک جوان فلسطینی ام بده

 

با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد!

 

شعر علی فردوسی

در محضر رهبر انقلاب پیرامون فلسطین؛

باتشکراز(روشن خبر)


|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
موضوعات مرتبط: اشعاری ازجنس نیایش , شعرهای احساسی وناب , اشعار , ,
برچسب‌ها: شعریک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد , شعرسنگ , شعرعلی فردوسی , علی فردوسی شاعر ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

آخرين مطالب
1111111111 11111111111
سلام
سلام

سلطان هستم از اینکه قدم بر دیده ما نهادید از شما کمال تشکر را دارم.

ارسال پیامک به سلطان
باتشکر از بازدیدشما،با ما در شبکه های اجنمایی نیز همراه شوید

/
وبسایت رسمی سلطان صدا،خوانندهٔ بندرعباسی /مرتضی میرزائی

بستن عکس